«کاتالپسی» به‌زودی منتشر می‌شود؛ از تهدید دنیای بیرون در امان نیستیم

«علی امیرریاحی»، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس، در خصوص معنای «کاتالپسی» و دلایل انتخاب این نام برای نمایشنامه‌اش می‌گوید: «کاتالپسی یا چوب‌وارگی یا جمود عضلانی مشخصا اسم یک بیماری و یک‌جور وضعیت عصبی‌ست که عضلات قدرت حرکت‌شان را از دست می‌دهند و دیگر قادر به واکنش نیستند. قطعا در این نمایشنامه کسی این بیماری را ندارد و بیشتر یک منظور استعاری پشت انتخاب این اسم بوده‌است و از این بیماری برای ایجاد یک معنای دوم استفاده شده‌است.» او درخصوص ارتباط این نمایشنامه با وضعیت امروز می‌گوید: «از ارتباطی هم که شخصیت‌های نمایشنامه و موقعیت نمایشی آن با دنیای امروز ما برقرار می‌کنند یا باید بکنند مطمئن نیستم، اما...

????? ????

«زاهد بارخدا» از «او» می‌گوید؛ روایتِ نسلی که «تغییر» عشق اولش بود

آن‌ چه درون آدم‌های «او» می‌گذرد، چه قدر به خاطرات و مخاطرات یک نسل خاص برمی‌گردد؟ این «او» آشنای نسل من است. نسلی که حالا زنان و مردان میان‌سالی شده‌اند. ما همدیگر را برای اولین‌بار در دانشگاه‌ها ملاقات کردیم. ملاقات با خودمان هم آن‌جا شکل گرفت: آن منِ دیگر. دانشگاه برای نسل من حکم کافه‌ای را داشت که در آن دو پوست، دو نگاه، دو صدا، به هم می‌رسیدند، صدای هم را می‌شنیدند؛ و یک صدای دیگر: صدای «ما». صدایی که به خیابان هم رسید و جاری شد در اذهان روزنامه‌ها. شرایط زیست این نسل به‌شکلی بود که نگذاشتند آن «ما»...

????? ????

پیشنهاد همراهان روزبهان؛ در جستجوی حقیقت

????دیگر متون بسته و آثاری که با پایان، تیتر پایان را نمایش می‌دهند لقمه‌ی دهان مخاطب فعال نیست و او را به لحظه‌ی لذت و کنکاش نمی‌رساند. مخاطب به دنبال اثری‌ست که با او همراه باشد، اثری که بتواند در «حقیقت» جریان پیدا کند. او به دنبال پیچیدگی و ابهام می‌گردد، چرا که حقیقتِ هستی چیزی جز همین مسیر مبهم و ناپیدا نیست. به همین خاطر نویسنده باید سرتاسر اثر حفره‌هایی برای خروج مخاطب بگذارد. چرا که «بودن» بی‌انتهاست و پایان، انگار توهینی‌ست بر وجود آدمی در این فضا. اثری که مخاطب را در درون خودش محصور کند...

????? ????

هر کتاب نویسنده، موضع او نسبت به جهان است

هر کتاب نویسنده، موضع او نسبت به جهان استزاهد بارخدا، دومین رمانش در روزهای آغازین قرنطینه منتشر شد. از گذران روزهای خودش در این ایام پرسیدیم: «ایام قرنطینه فرصتی بود برای مواجه با تنهایی‌ام. البته با توجه به شکل زندگی‌ام من پیش از این ایام هم به‌خانه‌ماندن‌های طولانی عادت داشتم. تفاوتش این‌بار الزام و اجباری بود که مرا به خانه‌ماندن وامی‌داشت. در دوره‌های قبل خواندن و نوشتن و دیدن برای من تا حدودی همراه بود با عذاب‌وجدان، شرم و احساس گناه. این‌بار نه، خودم را می‌سپردم به کتاب‌ها، فیلم‌ها و صفحات سفید کاغذ. از همان روزهای اول تصمیم...

????? ????

کتاب «او»ی «زاهد بارخدا»

«او»ی «زاهد بارخدا» را می‌توانید از کتابفروشی‌ روزبهان، کتابفروشی‌های سراسر کشور، سایت روزبهان، سایت‌های فروش کتاب و دیجی‌کالا تهیه کنید.از متن «او»:«آدم از یک جایی به بعد می‌میرد. اوایل خودش متوجه نیست. مدتی که گذشت، بویی احساس می‌کند؛ یک بوی ماندگی. بو شدت می‌گیرد، تیز می‌شود و غیرقابل تحمل؛ بوی نعش، بوی تعفنِ پوست و گوشتی که زنده‌زنده تحلیل می‌رود. به خودش که می‌آید، می‌بیند مُرده است. گریه می‌کند بر نعش بی‌جان خودش. باور نمی‌کند. چاره‌ای ندارد. منتظر می‌ماند که بیایند و خاکش کنند. من چندسالی‌ست مُرده‌ام.»|کتاب «او» نوشتهٔ «زاهد بارخدا»، انتشارات روزبهان. چاپ اول، ۲۵.۰۰۰ تومان.|معاشرت نوروزی...

????? ????