اخبار

دوست دارم رمان «پاریس» خوانده شود

سعید نوری:
دوست دارم رمان «پاریس» خوانده شود

سعید نوری، نویسنده، مترجم، فیلمساز و پژوهشگر سینما از روزهای قرنطینه به خوبی یاد می‌کند: «دوران كرونا برای من سراسر لطف بود؛ به بسياری از كتاب‌های تلنبار شده كه از قبل برای خواندن در نوبت بودند رسيدم و با شعف و آرامش خواندم و به شكل منظم و مرتب برخی جامانده‌های مهم تاريخ سينما و فيلم‌های اسكاری امسال را ديدم. آرامش و سكون حاكم بر فضای جهان و منحصر شدن كل اخبار و صحبت‌های ميان افراد به ويروس كرونا بهترين فرصت بود كه از دنيا و ما فيها فاصله بگيرم و هيچ اخباری را دنبال نكنم. مثل كسی كه در ماكتی از دنيا زندگی می‌كند، در آپارتمانم خلوت كردم؛ با امكان دسترسی به كتاب و فيلم و فكر و البته تغذيهٔ خانگی! هم از تردد و پرسه‌های بی‌رويه كه خاصيت زندگی در شهرهای بزرگ است خلاص شدم هم از ديدوبازيد و خاله‌بازی‌های تحميلی عيد. شانس ديگر همزمان شدن بهار با اين خلوت بود. بنابراين به محض آغاز قرنطينه از دوم اسفند، تمامی كتاب‌های كتابخانه را بيرون ريختم، پاك كردم و از نو با چيدمان ديگر چيدم؛ آن‌ها كه عقب بودند، آمدند جلو و برعكس. و فيلم‌هاي تلنبار شده در هاردها و يادآوری خاطراتی از لذت‌هایی كه از تماشای برخی از آن‌ها برده بودم، لذت همنشينی دوباره با آن‌ها را برايم فراهم كرد.»
نوری از خواندنی‌های این ایامش بیشتر می‌گوید: «رمانِ «آخرين اعدام» نوشتهٔ زكريا هاشمی را خواندم و بسيار لذت بردم از زبان فارسی عاميانه‌ای كه در دهه سی‌ و چهل در تهران ورد زبان اهالی بوده است. اين كتاب سِحرآميز، محصول يك ذهن باز، واقع‌بين، عميق و دنياديده است
دربارهٔ ترجمه‌های اخيرم هم از ترجمهٔ مقالهٔ معلمم «ژان دوشه» كه سال گذشته از بين ما رفت، با نام «هنر دوست داشتن» خيلی راضی بودم. به گمانم نثرش را پيدا كردم و بعد، ترجمه اتفاق افتاد. خيلی سر حوصله و با وسواس انجام شد و دوست نازنينم فريد اسماعيل‌پور هم نظارتی بر كم‌وكيف اين ترجمه داشت. كار به شكل حرفه‌ای و استاندارد انجام شد و طبعاً برايم اين ادای دين رضايت‌بخش بود. این مقاله در شماره ۷۷ مجله «سينما و ادبيات» منتشر شد. درباره‌ٔ كتاب‌هايم نیز بايد بگويم كه كتابی آماده چاپ دارم به نام «از گيشه تا گوشه» كه شامل دوبست صفحه مصاحبه ( حدود ۲۰ ساعت) با پركارترين فيلمساز تاريخ سينماي ايران يعنی زنده ياد «رضا صفايی» است و حدود سيصد عكس شناسنامه‌دار از مجموعهٔ فيلم‌هايش و يك مقدمه كه خودش برای كتاب نوشته‌است. اين كتاب روی ديگر سكهٔ كتاب «روزگار فرّخ» خواهد بود. غفاری در گفت‌وگوی ما بيشتر دربارهٔ وجوه مديريتی خود سخن گفت و سينمای فرهنگی و صفايی از شگردهای توليد در سينمای تجاری. از انتخاب سوژه و هنرپيشه تا چگونگی توليد و پس‌توليد و نهايتاً اكران. او نبض تماشاگر فيلم عام را مي‌شناخت و پنجاه و دو فيلم سينمايی در فاصلة ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷ ساخت.
او از محبوب‌ترین کارهای منتشر‌شده‌اش یاد می‌کند: «از ميان كتاب‌های به چاپ رسيده‌ام هر سه را دوست دارم و متاسفم كه رمان «پاريس» به دست خوانندگان آن‌گونه كه بايد نرسيد، با اين كه ما خيلي تلاش كرديم و دوست دارم این مهم محقق شود. البته آن كتابي كه بيشتر از همه دوست مي‌دارم هنوز چاپ نشده و در آينده اميدوارم شرايط چاپش فراهم شود. رمان «پاريس» كه من در مهاجرت شروع كردم و در تهران به سرانجام رسيد دربارهٔ بحران هويت مهاجران ايرانی مستقر در اروپاست. صاحب‌نظرانی چون منوچهر انور و جواد مجابی و كيومرث پوراحمد خيلی از كتاب تعريف كردند و آن را پسنديدند. حتی انور به من گفت كه تو اريك مانوئل اشميت ايران هستی. اما من فعلاً قصه نوشتن را زياد جدی نمی‌گيرم و تمركزم بر تاريخ سينمای ايران است. گر چه در زمستانی كه گذشت دو قصهٔ كوتاه نوشتم كه يكي از آن‌ها در مجلهٔ «آزما» چاپ شد. به گمانم ما بايد دوباره تاريخ سينمای ايران را بنويسيم و اين همه كينه‌ورزی و تحقير نسبت به ميراث صوتی و تصويری خودمان را كنار بگذاريم. در پايان اميدوارم روحيهٔ صلح و مهربانی در ميان هنرمندان كشور برقرار باشد و خودخواهی‌ها و حسادت‌ها و پشت سر هم ريگ نشستن‌ها فروكش كند و بلوغ، دست ما را هم بگيرد.»

سعید نوری متولد 1353 و دانش‌آموخته‌ سینما در ایران و فرانسه است. از او رمان «پاریس»، کتاب «روزگار فرخ»(مجموعه‌ گفت‌وگوهای نوری با فرخ غفاری) و ترجمه یادداشت‌های سینمایی ژیژک با نام «سینما به روایت اسلاوی ژیژک» در نشر روزبهان منتشر شده‌است.

زندگی عادی جدید؛ معاشرت سالم با کتاب‌ها
???? بسته‌های ویژه‌ از ۳۵ تا ۵۵ درصد تخفیف
???? ۳۵ درصد تخفیف برای همه کتابها با کد تخفیف NOWRUZ
???? تحویل رایگان در تهران
???? ارسال با پست به دیگر شهرها

نوشته های مشابه