توصیف امروز ما، در تکتک داستانهای کتاب «گندمها»
الهه هاشمی، مترجم ساکن فرانسه، گذران زندگیاش در روزهای قرنطینه را اینطور شرح میدهد: « این روزها با وجود وقفهای که در کار اکثریت مردم جهان افتادهاست، من همچنان به تدریس مشغولم، البته بهطور مجازی. نزدیک به صد شاگرد نوجوان فرانسوی دارم که به آنها ادبیات و دستور زبان درس میدهم و رسیدگی به اموراتشان وقت زیادی میطلبد. ازاینرو ساعتهای بسیاری را جلوی صفحه نمایش کامپیوتر به خواندن و پاسخ دادن به پیامهای شاگردها و غیره میگذرانم. البته از هر وقت آزادی کمال استفاده را میکنم. شانس بزرگم گذران این دوران در طبیعت بکر یکی از شهرهای مرزی فرانسه است. پیادهروی در میان بیشههای کاج پس از یک روز کاری آرامشبخش است. با وجود کار، همیشه زمانی را هم برای دیدن فیلم و سریالهای مورد علاقهام باقی میگذارم.»
تدریس زبان و ادبیات برای هاشمی فرصت دوچندانی بوده تا بیشتر بخواند و لذت ببرد: «به لطف تدریس، مدام در حال مرور ادبیات فرانسهام. حتی اگر فرصت خواندن تمامی یک اثر دست ندهد، خواندن گزیدههایی از هر کتاب هم خالی از لطف نیست. به تازگی به بهانه اوضاع غیرعادی و آخرالزمانی که در آن به سر میبریم و نیز در راستای برنامه ادبیات بچهها، مجموعه داستانی در ژانر علمی تخیلی خواندیم به نام «ده روش برای کشتن سیارهمان». این مجموعه شامل ده داستان کوتاه از ده نویسنده مختلف است که هر کدام به یکی از خطرهایی پرداختهاند که سیاره زمین را تهدید میکنند؛ مثل آلودگی، زیر آب رفتن شهرها، نابودی جانوران و گیاهان، جنگ اتمی، جنگ با روباتها و نیز بیماری و پاندمی. به نظرم بسیار مهم است که نسل جوان نسبت به این موضوعات حساس شوند و شاید ترجمه و خواندن بیشتر آثاری از این دست، ما را بیشتر به فکر بیاندازد و هر کداممان به نوبه خود قدمی برای زمین برداریم.»
این مترجم در کنار فرانسه، از خواندن کتاب به زبان فارسی هم غافل نبوده است: «در این مدت کمتر کتاب به زبان فارسی، چه تالیف چه ترجمه، خواندهام، چون به خاطر همهگیری جهانی بیماری، سفرم به ایران لغو شد و نتوانستم کتابهای جدید را بخرم ولی همچنان و علیرغم خستگی چشمها از فرط زل زدن به صفحههای نمایش کامپیوتر و تلفن همراه از اپلیکیشنهای کتابخوانی، نسخههای الکترونیکی برخی از کتاب ها را میخرم. این اواخر «بارون درخت نشین» ایتالو کالوینو با فارسی زیبای مرحوم مهدی سحابی را خواندم و «روح پراگ» نوشته ایوان کلیما و فارسی خشایار دیهیمی. کلیما در روح پراگ به طرح مباحثی همچون ادبیات و حافظه، سرکوب، توتالیتاریسم، امید یا خوشبختی میپردازد، که همگی برای ما موضوعاتی قابل تامل هستند.»
الهه هاشمی میگوید همچنان این روزها مشغول ترجمه هم هست؛ «آخرین ترجمهام را به دلایلی هنوز به ناشر ندادهام. ترجمه رمان دیگری از یکی از نویسندههای زن معاصر فرانسه را از مدتها قبل شروع کردهام، ولی مدتی است که ترجمه به دلیل مشغله زیادم ناتمام مانده که دیگر میماند برای تابستان.
هاشمی از محبوبهایش در میان ترجمههایش میگوید: «کتابهایی که برای نوجوانها ترجمه کردم، سهگانه «ورت، پم و موو» را خیلی دوست دارم که نشر آفرینگان منتشرشان کردهاست. البته مخاطب این کتابها برزگسالان نیز هستند. به خصوص که بخشهایی از هر رمان از زبان یک بزرگتر روایت میشود. به «بالزاک و خیاط کوچولوی چینی» هم ازاینرو علاقه دارم که اولین ترجمهام بود. داستان بسیار خوشخوان و جذابی است و پیشنهاد خوبی است به آن دسته از خوانندگانی که هنوز در رمان به دنبال راوی قصهگو هستند. البته من تصمیم گرفتهام برای ترجمههایم تبلیغ نکنم مبادا بگویند «مشک آن است که خود ببوید…» به هر حال رمان خوب خواننده خودش را بالاخره پیدا میکند. کتاب «گندمها» خواننده خاص و بهقول فرانسویها الیت میطلبد. خواندنش را به کسی که دنبال خواندن رمان عاشقانه و پرفروش مثل «جوجو مویز» است احتمالا نباید توصیه کرد. تکتک داستانهای گندمها، اگرچه بهظاهر به جنگهای آغاز سده بیستم میپردازد، شرح امروز ماست: کل داستانها را میتوان در دو کلمه خلاصه کرد: فاجعه و فراموشی. بهطرز غریبی بسیاری از موضوعاتی که با آن مواجهیم مرا به یاد این داستانها میاندازند. ترس از وقوع فاجعهای نزدیک در «اعلان جنگ شده» ( بهخصوص آن روز صبح که با ترس از جنگ قرببالوقوع بیدار شدیم و از آسمان جنازه بارید). کمبود بعضی از اجناس، بهخصوص در روزهای آغازین قرنطینه، شباهت زیادی به داستان «قند» داشت، یا تلاش بعضی از ما برای فراموشی، فرار از واقعیت یا عادی نشان دادن اوضاع، مرا یاد دیگر داستانهای این مجموعه میاندزد.»
الهه هاشمی متولد ۱۳۶۱ اصفهان است. از او کتابهای «گندمها» و «بالزاک و خیاط کوچولوی چینی» در نشر روزبهان منتشر شدهاست.
توصیف امروز ما، در تکتک داستانهای کتاب «گندمها»
13
جولای