گفتوگو با مهدی آذری:
تجربه نیستی حیاتیتر از تجربه هستی است
چرا قصد اجاره دادن این زندگی را دارید و به فروش آن فکر نمیکنید؟
آذری: بازار فروش زندگی، رقبای زیاد و سرسختی دارد خیلیها می خواهند زندگیشان را بفروشند. برای اینکه در این بازار پررقابت نسبت به رقبا موفقتر باشیم، باید مزایایی را برایش در نظر بگیریم. مثلا یکی دو سال گارانتی بدهیم و یا رنگ و لعابی به زندگیمان بدهیم که هر دو حالت متاسفانه ممکن نیست. گارانتی خیلی پرریسک است، چون جنس زندگی ما بسیار بیکیفیت است، به احتمال زیاد پس از چند روز میآیند پساش بدهند و اگر میتوانستیم رنگ و لعاب بدهیم دیگر لازم نبود به فروشش فکر کنیم.
اگر طرح مالیات بر خانههای خالی تصویب شود، هنوز هم روی اجاره دادن این زندگی اصرار خواهید داشت؟
آذری: الان خیلی از زندگیها خالیاند و کسی درونشان زندگی نمیکند. نه جسارت اجاره دادنش را دارند و نه امکان فروشش را. همانطور که گفتم زندگیمان خریداری ندارد. اجاره هم به نوعی ریسک است. ممکن است مستاجر تحویل ندهد و یا از شکل بیاندازدش. من برخلاف بعضی اقتصاددانها، معتقدم که باید طرحهای مالیاتی به گونهای وضع شود که انسانها به اجاره دادن زندگیشان ترغیب شوند. یعنی اخذ مالیات از کسانی که دائما در زندگیشان هستند. چون معتقدم تجربه نیستی حیاتیتر از تجربه هستی است و رفتوآمد بین این دو وادی برای روحیه خلاقانه انسان لازم است. دولتها در کنار طرحهای جدید مالیاتی باید بودجهای برای تحقیق در خصوص رفتوآمد بین نیستی و هستی را فراهم آورند. امیدوارم بهجای سرمایهگذاری برای زندگی در سیارات دیگر، برای امکان زیستن در نیستی سرمایهگذاری شود.
فرق «او»ی شما با «او»ی زاهد بارخدا و «تهوع» شما با «تهوع» سارتر در چیست؟
آذری: «او»ی من کمّی است «او»ی زاهد کیفی. «او»ی من را میشود در اعمال چهارگانه ریاضی بهکار برد، اما «او»ی زاهد را نه. «او»ی من بیشتر یک عدد است، عددی که زمانی به جای من مینشیند و زمانی به جای تو و زمانی به جای او. بیشتر از بیست گونه تهوع وجود دارد که محبوبترین آن، تهوع سارتری است. البته پزشکان تهوع سارتری را علمی نمیدانند اما تهوع من را کاملا علمی میدانند، زیرا مسبب تهوع من، ورود کسی در شکم کس دیگریست که از نظر پزشکی حداقل عوارضش تهوع هست. تازه وقتی که جای این دو نفر با هم به نوبت عوض شود، تهوع پیوسته خواهدبود، یعنی به جای نفس، باید مداوم تهوع داشت، اما تهوع سارتری گسسته است و نفس همچنان نقش اصلی خود را ایفا میکند.
کدام را بیشتر میپسندید؟ مرگ با برنامهریزی یا بدون برنامهریزی؟(توماس راولی دروازهبان تیم سوئد در جام جهانی ۹۴ پس از حذف در ضربههای پنالتی به جای گل طلایی، گفت: من مرگ ناگهانی را دوست دارم)
آذری: تمام مرگها برنامهریزی شده هستند مرگی بدون برنامهریزی نداریم. هر جا برای زندگی برنامهریزی میکنیم در واقع برای مرگ برنامهریزی میکنیم. وقتی میخواهیم فارغالتحصیل شویم، شغلی پیدا کنیم و یا بچه و نوه داشته باشیم، درواقع به طور ظریفی برای مرگ برنامهریزی میکنیم. مرگ به اصطلاح «ناگهانی» مرگیست که برنامهریزی نیمهکاره دارد.
????️تجربهی متفاوت کتاب، تجربهی کتاب متفاوت با نشر روزبهان
????️ ۳۳ درصد تخفیف برای همه کتابها با کد تخفیف xordad
????️ تحویل رایگان در تهران
????️ ارسال با پست به دیگر شهرها